نوع مقاله : مقاله ترویجی
نویسندگان
موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
چکیده
آلودگی خاک با فلزات سنگین به دلیل پایداری طولانی مدت فلزات سنگین در خاک و دارا بودن پتانسیل تأثیرات مضر بوم شناختی میتواند بوم سازگانهای زمینی را به مدت طولانی تحت تأثیر قرار دهد. گیاه پالایی به عنوان یک فنّاوری پایدار، ارزان قیمت و دوستدار محیط زیست که براساس استفاده مستقیم از گیاهان زنده برای پالایش در محل خاکها، لجنها، رسوبات و آبهای زیرزمینی آلوده از طریق حذف، تخریب یا محدود نگهداشتن آلاینده بنا نهاده شده است، امروزه موضوع تحقیقاتی مهمی در پژوهشهای گیاهی به شمار می رود. گیاه پالایی فرآیندی کند و زمانبر است، به طوریکه سالها طول میکشد تا سطح آلودگی به مقدار قابل قبول و مجاز در خاک برسد، بنابراین بهبود کارایی این فرآیند و کاهش مدت زمان لازم برای زدودن آلودگی از اهداف مهم این فناوری است. در میان عوامل زیستی مؤثر بر فرآیند گیاه پالایی، نقش میکروارگانیسمهای خاک بویژه قارچهای مایکوریزی حائز اهمیت است، به طوریکه کارایی گیاهان در فرآیند گیاه پالایی در صورت همزیستی با این میکروارگانیسمهای مفید خاک زی میتواند تشدید شود. از اینرو در مطالعه پیشرو تأثیر همزیستی با قارچهای مایکوریز آربوسکولار بر فرآیند پالایش سبز خاکهای آلوده به فلزات سنگین با بررسی و تفسیر نتایج به دست آمده از پژوهشهای پیشین موردمطالعه قرارگرفت. نتایج این بررسی نشان داد که توانایی قارچهای میکوریزی در حفاظت گیاه در برابر سمیت فلزات سنگین به عوامل متعددی چون گونه گیاهی، نوع و نژاد قارچ میکوریزی، نوع و غلظت فلز سنگین، شرایط رشد گیاه، ویژگیهای خاک، سن، وضعیت فیزیولوژیکی و سیستم ریشه ای گیاه بستگی دارد.
کلیدواژهها
تأثیر همزیستی با قارچهای میکوریز آربوسکولار بر فرآیند گیاهپالایی خاکهای آلوده به فلزات سنگین
آزاده صالحی* و محمد متینیزاده
تهران، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع
چکیده
آلودگی خاک با فلزات سنگین به دلیل پایداری طولانیمدت فلزات سنگین در خاک و دارا بودن پتانسیل تأثیرات مضر بوم شناختی میتواند بومسازگانهای زمینی را به مدت طولانی تحت تأثیر قرار دهد. گیاهپالایی بهعنوان یک فنّاوری پایدار، ارزانقیمت و دوستدار محیطزیست که براساس استفاده مستقیم از گیاهان زنده برای پالایش در محل خاکها، لجنها، رسوبات و آبهای زیرزمینی آلوده از طریق حذف، تخریب یا محدود نگهداشتن آلاینده بنا نهاده شده است، امروزه موضوع تحقیقاتی مهمی در پژوهشهای گیاهی به شمار می رود. گیاهپالایی فرآیندی کند و زمانبر است، بهطوریکه سالها طول میکشد تا سطح آلودگی به مقدار قابلقبول و مجاز در خاک برسد، بنابراین بهبود کارایی این فرآیند و کاهش مدتزمان لازم برای زدودن آلودگی از اهداف مهم این فناوری است. در میان عوامل زیستی مؤثر بر فرآیند گیاهپالایی، نقش میکروارگانیسمهای خاک بویژه قارچهای مایکوریزی حائز اهمیت است، بهطوریکه کارایی گیاهان در فرآیند گیاهپالایی در صورت همزیستی با این میکروارگانیسمهای مفید خاک زی میتواند تشدید شود. ازاینرو در مطالعه پیشرو تأثیر همزیستی با قارچهای مایکوریز آربوسکولار بر فرآیند پالایش سبز خاکهای آلوده به فلزات سنگین با بررسی و تفسیر نتایج به دست آمده از پژوهشهای پیشین موردمطالعه قرارگرفت. نتایج این بررسی نشان داد که توانایی قارچهای میکوریزی در حفاظت گیاه در برابر سمیت فلزات سنگین به عوامل متعددی چون گونه گیاهی، نوع و نژاد قارچ میکوریزی، نوع و غلظت فلز سنگین، شرایط رشد گیاه، ویژگیهای خاک، سن، وضعیت فیزیولوژیکی و سیستم ریشهای گیاه بستگی دارد.
واژههای کلیدی: آلودگی خاک، فلزات سنگین، قارچ میکوریزی، گیاهپالایی
* نویسنده مسئول: salehi.azadeh@yahoo.com
مقدمه
آلودگی خاک با فلزات سنگین از طریق فرسایش طبیعی سنگها و فعالیتهای بشر از قبیل احتراق سوختهای فسیلی، استخراج معادن، تصفیه سنگهای حاوی فلز، دفع کنترلشده و نشده پسابها، استفاده از کودهای شیمیایی، آفتکشها، حشرهکشها و مواد رنگی اتفاق میافتد (19). فلزات سنگین میتوانند با ورود به زنجیره غذایی از طریق محصولات کشاورزی یا آب آشامیدنی آلوده، خطراتی را متوجه سلامتی انسان بسازند (22). بنابراین حذف، جابجایی و یا کاهش اثر فلزات سنگین در محیطزیست بر پایه روشهای علمی و پژوهشی پیشرفته یک ضرورت محسوب میشود. روشهای فیزیکی و شیمیایی متعددی برای پالایش خاکهای آلوده به فلزات سنگین وجود دارد که اغلب آنها علاوه بر هزینه زیاد منجر به تخریب ساختار فیزیکی و شیمیایی و فعالیتهای حیاتی خاک میشوند (34). بنابراین بهتر است تا حد ممکن از روشهای زیستی مناسب، طبیعی، مقرونبهصرفه و در محل استفاده شود (3). در سالهای اخیر گیاهپالایی (Phytoremediation) بهعنوان روشی مؤثر، ارزانقیمت و دوستدار محیطزیست برای حذف، جابجایی و یا غیرفعال کردن آلایندهها از خاکهای آلوده توصیه شده است (16، 26). در واقع، گیاهپالایی فناوری مستقر نمودن و سپس برداشت گیاهان در مکانهایی با سطح آلودگی کم تا متوسط و کمعمق است (48).
مشکل عمده فناوری گیاهپالایی، مدتزمان به نسبت طولانی برای انجام این فرآیند است، بهطوریکه سالها طول میکشد تا سطح آلودگی به مقدار قابلقبول و مجاز در خاک برسد (5). ازاینرو راهکارهایی برای تقویت و بهبود کارایی فرآیند گیاهپالایی مطرح شده است که میتوان به مواردی چون استفاده از گیاهان مهندسی ژنتیک شده، افزایش زیستفراهمی فلزات سنگین برای جذب توسط گیاه، استفاده از تنظیمکنندههای رشد گیاهی یا کودهای شیمیایی و استفاده از میکروارگانیسمهای خاک اشاره کرد (2).
در میان عوامل زیستی مؤثر بر فرآیند گیاهپالایی، نقش میکروارگانیسمهای خاک، بویژه قارچهای میکوریزی، حائز اهمیت است (42). قارچهای میکوریزی (اندومیکوریز و اکتومیکوریز) از طریق مکانیسمهای مستقیم و غیرمستقیم میتوانند با افزایش جذب عناصر غذایی، تغییر دسترسی زیستی فلزات، بهبود فعالیتهای فیزیولوژیکی و تولید مواد محرک رشد، مقاومت گیاه را در برابر استرسهای محیطی (خشکی، فلزات سنگین، بیماریها، شوری و پاتوژنها) افزایش دهند (14، 32). با توجه به اینکه قارچهای میکوریزی جزء مهم سیستم خاک- گیاه را تشکیل میدهند، کارایی گیاهان در فرآیند گیاهپالایی در صورت همزیستی با قارچهای میکوریزی میتواند تشدید شود (22). گزارش شده است که در خاکهایی با آلودگی شدید، تلقیح گیاهان با ریزجانداران ریزوسفری میتواند سبب افزایش زیتوده گیاه و درنتیجه منجر به تثبیت و بازسازی پوشش گیاهی و همچنین اصلاح خاک آلوده به فلزات شود (13). همچنین صالحی و همکاران (49) در مطالعه خود بیان کردند که تلقیح میکوریزی نهالهای Populus alba، کارایی گیاهان را در خاکآلوده به سرب بهبود بخشید. درواقع باید گفت موفقیت فرآیند گیاهپالایی نهتنها به گونه گیاهی، بلکه به اثرات متقابل ریشههای گیاه با میکروارگانیسمهای ریزوسفری نیز بستگی دارد (33). بهطوریکه قارچهای میکوریزی با حضور در ریشه گیاهان رشدیافته در خاکهای آلوده به فلزات سنگین نقش مهمی را در رشد و مقاومت گیاه و جذب و انتقال فلزات سنگین به ریشه و اندام هوایی گیاه ایفا میکنند، که البته این امر به نوع فلز، گیاه و گونه/اکوتیپ قارچ بستگی دارد (37). درواقع جداسازی قارچهای میکوریزی بومی و قارچهای سازگار با تنش ناشی از فلزات سنگین میتواند یک ابزار بالقوه بیوتکنولوژی جهت احیا موفقیتآمیز بومسازگانهای تخریب شده باشد (19). ازاینرو در این مطالعه تأثیر همزیستی با قارچهای میکوریزی بر فرآیند گیاهپالایی خاکهای آلوده به فلزات سنگین بررسی شد.
آلودگی خاک با فلزات سنگین فلزات سنگین جزء آلایندههای غیرآلی هستند و میتوانند در هرکجای طبیعت در بومسازگانهای آبی و خاکی و حتی در اتمسفر موجود باشند. برخی از فلزات سنگین نظیر روی (Zn)، مس (Cu)، آهن (Fe)، منگنز (Mn) و نیکل (Ni) جزء عناصر ضروری و مفید در فیزیولوژی گیاهان و جانوران میباشند (22). از سوی دیگر فلزات سنگینی چون کادمیم (Cd)، جیوه (Hg)، سرب (Pb) و آرسنیک (As) هیچ نقش مفید زیستی ندارند (51). یکی از مهمترین منابع طبیعی فلزات سنگین خاک، سنگ بستر است (7). از سوی دیگر فعالیتهای کشاورزی (مصرف کودهای آلی و معدنی وآفتکشها)، صنعتی (استخراج معادن، صنایع پلاستیکسازی، نساجی و فولادسازی، کارخانههای ذوب و استخراج فلزات) و شهری (خاکستر حاصل از سوزاندن و دفن زبالهها در خاک، تولید انرژی از سوختهای فسیلی) بشر نیز منجر به افزایش سطح فلزات سنگین در زیستبوم میشود (19). همچنین با توجه به کمبود منابع آبی در مناطق خشک و نیمهخشک، پسابهای صنعتی و شهری بهعنوان منابعی عمده برای آب اهمیت یافتهاند که یکی از محدودیتهای عمده در استفاده از این پسابها در امر آبیاری، افزایش غلظت فلزات سنگین در خاک است (50). آلودگی خاک با فلزات سنگین باعث مسمومیت گیاهان، کاهش حاصلخیزی، عملکرد و فعالیت میکروبی خاک میشود و در نهایت سلامت انسان و جانداران را به مخاطره میاندازد. از دلایل سمیت فلزات سنگین برای موجودات زنده میتوان به ایجاد تنش اکسیداتیو درنتیجه تحریک رادیکالهای آزاد، اتصال به مولکولهای آلی و تخریب آنها، جایگزینی دیگر فلزات ضروری در رنگدانهها یا آنزیمها و تخریب کارکرد آنها، اتصال به گروههای سولفیدریل در پروتئینها و درنتیجه برهم زدن ساختار و کارکرد پروتئینها اشاره کرد (59).
گیاهپالایی یا پالایش سبز با توجه به اینکه خاکهای آلوده به فلزات سنگین برای کشاورزی و سایر کاربریها مناسب نیستند، ازاینرو پالایش آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. فلزات سنگین از راههای شیمیایی قابلتجزیه نیستند و بهطورمعمول باید بهطور فیزیکی جابجا شده و یا بهصورت آلی درآیند (22). در کل خاک آلوده به فلزات سنگین را میتوان به روشهای فیزیکی، شیمیایی و زیستی پالایش کرد (20). روش پالایش فیزیکی خاک مبتنی بر استفاده از عوامل فیزیکی و مکانیسمهایی نظیر گرم کردن، سوزاندن و هوادهی است. در مقابل، در پالایش شیمیایی با استفاده از حلالها و ترکیبات شیمیایی، شستشوی خاک و نیز انجام فرآیندهای اکسایش و کاهش، جداسازی، رسوب و یا تبدیل آلایندهها انجام میشود (57). با توجه به اینکه فنون بهکاررفته در پالایشهای فیزیکی و شیمیایی سبب تغییرات فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک شده و کاربری اراضی را برای رشد گیاه و تولید محصولات کاهش میدهد (34)، بنابراین بهتر است تا حد ممکن از روشهای طبیعی و زیستی استفاده شود.
پالایش زیستی (Bioremediation) فرآیندی است که از موجودات زنده (باکتریها، قارچها، جلبکها، پلانکتونها، پروتوزوآها و گیاهان) برای پالایش بسترهای آلوده استفاده میشود. فناوری پالایش با محوریت گیاه، موسوم به گیاهپالایی یا پالایش سبز، بخشی از پالایش زیستی است که در آن با استفاده از گیاهان و برهمکنش مثبت و همیاری با موجودات زنده خاک، آلایندههای آلی (آفتکشها، مواد منفجره، ترکیبات محافظ چوب و شویندههای کلری) و غیرآلی (فلزات سنگین، رادیونوکلیدها و ترکیبات دیگری نظیر NH4، NO3، PO4، ClO4) از خاکها، لجنها، رسوبات و آبهای زیرزمینی آلوده پالایش میشوند (9). این روش در سالهای اخیر به دلیل حداقل عوارض زیستمحیطی، عدم نیاز به کارکنان متخصص، هزینههای پایین، تولیدات گیاهی قابل بازیافت و استفاده محلی از آن ها توجه زیادی را به خود جلب کرده است (1، 39). روشهای مختلف گیاهپالایی شامل تبدیل گیاهی، ترغیب گیاهی، تصعید گیاهی، تثبیت گیاهی، تصفیه گیاهی، استخراج گیاهی و کنترل هیدرولیکی است که در جدول 1 خلاصهای از آنها آمده است (35). از میان روشهای مختلف گیاهپالایی، از دو روش تثبیت و استخراج گیاهی میتوان به ترتیب برای تثبیت و حذف فلزات سنگین از خاک بهره برد (4).
باتوجه به شکل 1 گیاهان رشد یافته در خاکهای آلوده به فلزات سنگین بر اساس غلظت آلاینده فلزی در اندامهای گیاه در برابر افزایش غلظت فلز سنگین در خاک به سه گروه تقسیم میشوند (20):
جدول 1- خلاصهای از روشهای مختلف گیاهپالایی (35)
مکانیسم پالایش |
هدف فرآیند |
محیط کشت |
آلاینده |
تبدیل گیاهی (Phytotransformation, Phytodegradation) |
تخریب آلاینده |
خاک، رسوب، لجن، آب سطحی، آب زیرزمینی |
آلایندههای آلی |
ترغیب گیاهی (Rhizodegradation, Phytostimulation) |
تخریب آلاینده |
خاک، رسوب، لجن، آب زیرزمینی |
آلایندههای آلی |
تصفیه گیاهی (Rhizofiltration) |
حذف آلاینده فلزی به کمک ریزوسفر |
آب سطحی، آب زیرزمینی |
فلزات سنگین، رادیونوکلیدها |
تصعید گیاهی (Phytovolatilization) |
استخراج آلاینده از محیط کشت و رهاسازی آن در هوا |
خاک، رسوب، لجن، آب زیرزمینی |
برخی از فلزات (جیوه، سلنیوم و آرسنیک)، حلالهای کلردار |
تثبیت گیاهی (Phytostabilization) |
محدود نگاهداشتن آلاینده |
خاک، رسوب، لجن |
فلزات سنگین |
استخراج گیاهی (Phytoextraction) |
جذب آلاینده بهوسیله ریشه و انتقال آن به اندام هوایی گیاه |
خاک، رسوب، لجن |
فلزات سنگین، رادیونوکلیدها |
کنترل هیدرولیکی (Hydraulic control, Phytohydraulic) |
تخریب یا محدود نگهداشتن آلاینده |
آب سطحی، آب زیرزمینی |
آلایندههای آلی و غیرآلی محلول در آب |
شکل 1- واکنش گیاهان نسبت به افزایش غلظت فلزات سنگین خاک (20)
در مقایسه با روشهای فیزیکی- شیمیایی که برای مناطقی با آلودگی زیاد ولی در مقیاس کوچک توسعه یافتهاند، گیاهپالایی برای حجم زیادی از خاکهای آلوده به غلظتهای کم ولی معنیدار فلزات سنگین، روش مناسبی است. این فناوری بهعنوان یک روش سبز، خاک را حاصلخیز نگاه میدارد و با محیطزیست سازگار بوده، مقبولیت عمومی زیادی دارد (46). برتری دیگر این فناوری در این است که گیاهان به دلیل استفاده از انرژی پاک خورشید و دارا بودن سیستم جذب و تصفیه آلودگی، توانایی تجمع و تجزیه و تبدیل آلایندهها را دارند (57). همچنین هزینههای اجرای این فناوری در مقایسه با سایر روشهای مرسوم پالایش بسیار اندک است. در مقابل، فناوری گیاهپالایی کاستیها و محدودیتهایی نیز دارد. عمدهترین محدودیت گیاهپالایی در مقایسه با روشهای پالایش دیگر، زمانبر بودن آن است؛ زیرا بیشتر گیاهان بیشانباشتهگر رشد اندکی داشته و زیتوده کمی نیز تولید میکنند، بنابراین ممکن است مدتزمان زیادی نیاز باشد تا مکان آلوده پالایش شود (40). همچنین تجمع فلزات سنگین در اندامهای گیاهی و احتمال ورود آنها به زنجیره غذایی نیز میتواند نگرانکننده باشد (46). ازاینرو برداشت زیتوده گیاهان آلوده حاصل از فرآیند گیاهپالایی و دفع آن بهعنوان یک پسماند خطرناک اهمیت زیادی داشته و باید مطابق با مصوبه حفاظت و اصلاح منابع (Resources Conservation and Recovery Act) صورت گیرد (27). با توجه به زمانبر بودن فرآیند گیاهپالایی، فنونی برای بهبود کارایی آن و کاهش مدتزمان لازم برای زدودن آلودگی مطرح شده است. استفاده از میکروارگانیسمهای خاک بهعنوان یک منبع طبیعی، ارزان و سالم یکی از راهکارهایی است که برای افزایش کارایی فرآیند گیاهپالایی مطرح شده است (2).
قارچهای میکوریز آربوسکولار و گیاهپالایی خاکهای آلوده به فلزات سنگین میکوریز همزیستی مسالمتآمیز انواعی از قارچهای خاک زی و ریشه گیاهان است (6). در این نوع همزیستی، قارچ مواد کربوهیدراتی را بهطور عمده به شکل ساکارز از گیاه دریافت و سپس عناصر غذایی را در اختیار گیاه قرارمیدهد (53). قارچ های میکوریز به دو دسته کلی تقسیم میشوند: قارچهای اکتومیکوریز (Ectomycorrhiza) که در سطح خارجی پوست ریشه گیاه تشکیل هیف میدهند و با ریشه اکثر گیاهان مناطق معتدله همزیستی دارند ، و قارچهای اندومیکوریز (Endomycorrhiza) که در بین و داخل سلولهای ریشه گیاه میزبان قرار می گیرند (44). همزیستی بین قارچهای میکوریزی و گیاهان عالی از نوع همزیستی اجباری مسالمتآمیز است.
در میان عوامل زیستی مؤثر بر فرآیند گیاهپالایی، نقش میکروارگانیسمهای خاک بویژه قارچهای میکوریزی حائز اهمیت است (9). میکروارگانیسمهای ریزوسفری از طریق مکانیسمهای مستقیم و غیرمستقیم میتوانند زیتوده گیاه و تحمل گیاهان را به فلزات سنگین افزایش دهند (21). درواقع قارچهای میکوریزی با داشتن شبکه هیفی گسترده و افزایش سطح و سرعت جذب ریشه، کارایی گیاهان را در جذب آب و عناصر غذایی بویژه عناصر کمتحرک فسفر، روی و مس افزایش و موجب بهبود رشد آنها میشوند (41). از طرف دیگر، قارچهای میکوریزی ارتباط مستقیمی بین خاک و ریشه گیاه ایجاد کرده، در میزان دسترسی گیاه به فلزات نقش مهمی ایفا میکنند (36). گزارش شده است که در خاکهایی با آلودگی شدید که مقدار فلزات آنها از حد تحمل گیاه فراتر است، تلقیح گیاهان با ریزجانداران ریزوسفری میتواند سبب افزایش زیتوده گیاه و درنتیجه منجر به تثبیت و بازسازی پوشش گیاهی و همچنین اصلاح خاکآلوده به فلزات شود (13). همچنین با بررسی رشد برخی گیاهان مرتعی در خاکهای آلوده به کادمیوم و با حضور میکروارگانیسمهای مقاوم به آلودگی، افزایش کادمیوم قابل دسترس برای گیاه و درنتیجه افزایش جذب آن توسط گیاه گزارش شد (45).
قارچهای میکوریز آربوسکولار (AM: Arbuscular mycorrhizal) جزء مهم سیستم خاک- گیاه را تشکیل میدهند و از شناختهترین نوع قارچهای اندومیکوریزی هستند. این قارچها در همه زیستگاهها و اقلیمها وجود داشته و با ریشه اکثر گونه های گیاهی همزیستی دارند (17). قارچهای AMتقریباً 5 تا 36 درصد زیتوده خاک و 9 تا 55 درصد زیتوده میکروارگانیسمهای خاک را در اراضی کشاورزی شامل میشوند. این قارچها میتوانند با طیف وسیعی از گیاهان میزبان در شرایط گلخانه و مزرعه همزیست شده و میزبان اختصاصی ندارند. گرچه برای برخی گونههای قارچی ممکن است انواع خاصی از گیاهان نسبت به بقیه مطلوبتر باشند (54).
حضور قارچهای AM و همزیستشدن ریشههای گیاهان بهوسیله آنها در خاکهای آلوده به فلزات سنگین گزارش شده است (14، 18، 43)؛ اما حضور فلزات سنگین در خاک میتواند گسترش هیفهای داخل ریشهای را محدود کند و حتی در غلظتهای بالای فلزات، گسترش هیفهای خارج ریشهای نیز متأثر میگردد. گونههای متعلق به جنس گلوموس (Glomus) متداولترین قارچهای AM گزارششده در خاکهای آلوده میباشند (19). همچنین محققین زیادی گزارش کردهاند که اکوتیپهای قارچهای AMبرخاسته از خاکهای آلوده نسبت به قارچهای بومی خاکهای غیرآلوده تحملپذیری و مقاومت بیشتری نسبت به آلایندههای فلزی دارند (15). به دلیل اجباری بودن همزیستی قارچهای AM با گیاهان و عدم رشد آنها به تنهایی در محیطهای کشت مرسوم، اطلاعات کمی در مورد مکانیسمهای دفاعی و مقاومتی این قارچها نسبت به فلزات سنگین موجود است و بیشتر اطلاعات بر اساس پاسخ گیاه به فلزات آلاینده و مشاهده ساختارهای قارچی در ریشههای همزیست شده با قارچها بهدست آمده است. درواقع مجزا کردن پاسخهای قارچ و گیاه از یکدیگر مشکل است. از طرف دیگر، مکانیسم تحمل قارچهای AM در برابر تنش فلزات سنگین یک الگوی عمومی نیست و ممکن است برای گونههای مختلف در پاسخ به یک فلز خاص متفاوت باشد. بهطورکلی مکانیسمهای چون کلات شدن خارج سلولی آلاینده فلزی، پیوند آلاینده فلزی با اجزای دیواره سلولی قارچ، وجود ناقلهای اختصاصی و غیراختصاصی فلزات در غشاء پلاسمایی سلولهای قارچی، ترسیب فلزات در اکوئلها، انتشار یونهای سمی به خارج سلول از طریق ناقلین اختصاصی و غیراختصاصی در تحمل قارچهای AM در برابر تنش فلزات سنگین پیشنهاد شده است (22).
در مورد اثرات تغذیهای و فیزیولوژیکی قارچهای AM بر جوامع گیاهی پژوهشهای زیادی انجام شده، اما در مورد نقش این قارچها در تحملپذیری گیاه میزبان نسبت به آلایندههای فلزی اطلاعات کمتری در دسترس است. نتایج پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که در همزیستی میکوریزی عواملی از قبیل: 1) اثرات متقابل فیزیولوژیک بین قارچ و گیاه میزبان در حضور فلزات سنگین؛ 2) کلات شدن و غیرپویایی فلزات سنگین در میسلیومهای قارچ؛ 3) افزایش ظرفیت جذب عناصر غذایی توسط سیستم ریشهای گیاه منتهی به افزایش زندهمانی، رشد و مقاومت گیاه به فلز سنگین؛ 4) کاهش سمیت فلزات سنگین برای گیاه؛ 5) اثرات قارچهای AM بر ترشحات ریشهای، جامعه میکروبی ریزوسفر و ساختمان خاک بهویژه تغییر pH ریزوسفر، در کاهش تنش ناشی از فلزات سنگین بر گیاه (24، 11). ازآنجاییکه عناصر فلزی از طریق محلول های آبی جذب و منتقل میشوند، افزایش تعرق گیاهی سبب افزایش انتقال این عناصر به اندامهای هوایی خواهد شد. شکی نیست که همزیستی ریشه با قارچهای میکوریزی بر روابط آبی گیاهان تأثیرگذار است. برخی گزارشها حاکی از آن است که میزان تعرق در گیاهان میکوریزی نسبت به گیاهان غیرمیکوریزی بهطور معنیداری بیشتر است (54). قارچهای میکوریزی از طریق بهبود جذب عناصر غذایی (47) و یا از طریق افزایش هدایت روزنهای و تعرق گیاه (58) میتوانند منجر به افزایش نرخ فتوسنتز شوند. از طرف دیگر قارچهای میکوریزی همزیست شده با گیاهان از طریق تغییر و تعدیل فرآیندهای فیزیولوژیکی گیاه میتوانند منجر به کاهش سمیت فلز سنگین در گیاه شوند (25) و یا با حفظ و نگهداری فلزات جذبشده در ریشه گیاهان و درنتیجه کاهش انتقال فلزات به اندام هوایی، گیاه میزبان را در برابر غلظتهای بالای فلزات غیرضروری حفاظت کنند (29).
میکروارگانیسمهای خاک نقش مهمی در جذب عناصر غذایی توسط گیاه و درنتیجه افزایش رشد و مقاومت گیاه در برابر تنش فلزات سنگین ایفا میکنند (30). قارچهای AM از طریق افزایش سطح تبادلی بین گیاه و خاک (سطح جذب وسیع هیفهای قارچی)، تولید اسیدهای آلی و افزایش زیستفراهمی عناصر غذایی میتوانند منجر به افزایش جذب عناصر غذایی توسط گیاه شوند (52). علاوه بر این، تغییرات ایجادشده در ساختار سیستم ریشهای گیاه در پاسخ به میکوریزی شدن نیز میتواند کارایی گیاه را در جذب عناصر غذایی افزایش دهد (28). همچنین گزارش شده است که در بسترهای آلوده که جذب عناصر غذایی و رشد گیاه ممکن است محدود شود، قارچهای میکوریزی، گیاهان را برای استفاده از مکانهای جدید برای جذب عناصر غذایی توانا میسازند (8).
همانطورکه ذکر شد گیاهپالایی خاکهای آلوده به فلزات سنگین بر اساس دو فرآیند تثبیت و استخراج گیاهی است. قارچهای AM در خاکهای آلوده به فلزات سنگین با ایجاد کمپلکس نقش اکولوژیک قابلتوجهی در تثبیت فلزات سنگین توسط گیاه ایفا و درنتیجه به بقای گیاهان میکوریزی کمک میکنند. ترکیبات دیواره سلولی قارچهای AM حاوی ترکیباتی نظیر آمینواسیدهای آزاد و گروههای هیدروکسیل و کربوکسیل است که قادرند به فلزات سنگین سمی متصل و آنها را کمپلکس کنند (31). پروتئینهای دیواره سلولی قارچهای میکوریزی نیز توانایی کمپلکس کردن فلزات سنگین را از خود نشان دادهاند که گلومالین (یک نوع گلیکوپروتئین نامحلول که توسط ریشههای همزیست شده و میسیلیومهای برونسلولی قارچهای AM به فراوانی ترشح میشود) تولید شده توسط هیفهای قارچهای AMازجمله آنهاست (23). همچنین پژوهشها نشان داده است که قارچهای AM در آلی کردن فلزات در ریزوسفر گیاه نقش دارند و با تجمع فلزات به شکل غیرسمی در ریشه های گیاه و میسیلیومهای برون ریشهای به فرآیند تثبیت گیاهی کمک میکنند. پیوند فلزات سنگین با کیتین موجود در دیواره سلولی اندامهای قارچی، ذخیره شدن آلایندههای سمی در وزیکولهای قارچی، پیوند فلزات سنگین با گلومالین نیز از جمله مکانیسمهای قارچی است که منجر به تخلیه فلزات سنگین از محلول خاک و تثبیت آنها در خاک میشود. درواقع قارچها برای کاهش اثرات سمی فلزات سنگین، شامل آلی کردن آلاینده فلزی بهوسیله ترشحات قارچی، رسوب دادن آنها در گرانولهای پلیفسفات، جذب سطحی عناصر فلزی بر روی دیواره سلولی و کلات کردن آنها در اندام قارچی استراتژی مشابه گیاه میزبان دارند (22).
از طرف دیگر، نتایج تحقیقات متعدد نشان داده است که همزیستی ریشه گیاه با قارچهای AM میتواند بر فرآیند جذب و تجمع فلزات سنگین در اندامهای هوایی گیاه نیز مؤثر باشد. در این صورت همزیستی میکوریزی ایجادشده از جهت استخراج فلزات از خاک توسط گیاه حائز اهمیت بوده، برای اصلاح خاکهای آلوده مفید خواهد بود (33). در سطح مولکولی، همزیستی ریشه با قارچهای میکوریزی میتواند بیان ژنهای کدکننده ناقلین فلزات سنگین در غشاء پلاسمایی را تنظیم کرده، از این طریق بر جذب و انتقال فلزات سنگین مؤثر باشد (2). همچنین در خاکهای آلوده به فلزات سنگین، حضور ریزجاندارانی مانند قارچهای AM در ریزوسفر، با تأثیر بر زیستفراهمی فلزات سنگین نقش مهمی بر فرآیند جذب و تجمع فلز سنگین در گیاه ایفا میکند (11). ایده کلی در مورد نقش قارچهای میکوریزی بر جذب فلز سنگین توسط گیاه این است که قارچهای میکوریزی در غلظت پایین فلزات در خاک، میزان جذب فلزات و انتقال آنها به اندام هوایی گیاه را افزایش می دهند، درحالیکه در غلظتهای بالای فلزی، قارچها بهمانند یک فیلتر میزان جذب فلزی و بهتبع آن انتقال و تجمع فلزات سنگین در اندامهای هوایی را کاهش می دهند و درنتیجه پایداری گیاه در بستر آلوده بهبود مییابد (10). این مفهوم در شکل 2 نشان داده شده است.
مرور منابع گذشته نشان میدهد که گزارشهای متناقضی در مورد نقش قارچهای AM بر جذب، انتقال و تجمع فلزات سنگین توسط گیاهان مختلف وجود دارد. بهطوریکه برخی محققین نظیر Bissonnette و همکاران (12) (گیاهانSalix viminalis و Populus × generosa، قارچ Glomus intraradices، فلزات کادمیم، روی، مس و سرب)، Mrnka و همکاران (42) (گیاه Populus nigra، قارچ G. intraradices، فلزات کادمیم، سرب و روی) و صالحی (4) (گیاه P. nigra، قارچهای G. mosseae و
G. intraradices، فلز سرب) نشان دادند که فرآیند جذب و تجمع فلز سنگین در گیاهان موردمطالعه تحت تأثیر تیمار تلقیح قارچی قرار نگرفت.
شکل 2- مدلی از فرآیند جذب فلز سنگین توسط گیاهان میکوریزی و غیر میکوریزی (10)
از طرف دیگر، Arriagada و همکاران (9) نشان دادند که غلظت آلاینده فلزی در گیاهان میکوریزی افزایش پیدا میکند. در مقابل برخی گزارشهای دیگر حاکی از این است که جذب و تجمع فلزات سنگین در گیاهان میکوریزی کاهش مییابد (38، 56). نتایج مطالعه زارعی و همکاران (3) نیز نشان داد که کارایی قارچهای AM در گیاهپالایی خاکهای با آلودگی کم تا متوسط فلز روی توسط گیاه ذرت بیشتر بهصورت استخراج گیاهی بوده ولی در خاک هایی با آلودگی زیاد فلز روی، قارچ
G. intraradices در تجمع فلز روی در ریشه (تثبیت گیاهی) و قارچ G. mosseae در استخراج و انتقال این عنصر به اندام هوایی گیاه (استخراج گیاهی) نقش مؤثرتری داشته است. درواقع نتایج متفاوت در مورد نقش قارچهای AMبر جذب و تجمع فلزات سنگین توسط گیاهان مختلف میتواند به این دلیل باشد که تأثیر قارچهای میکوریزی بر گیاه میزبان در بسترهای آلوده به عوامل متعددی چون گونه گیاهی، نوع قارچ میکوریزی، نوع و غلظت فلز سنگین، شرایط رشد گیاه، ویژگیهای خاک، سن و وضعیت فیزیولوژیکی و سیستم ریشهای گیاه بستگی دارد (9، 42). اگرچه نتایج مطالعات انجام شده در زمینه قارچهای میکوریز و فلزات سنگین متنوع و وابسته به شرایط آزمایش از جمله ویژگیهای بستر رشد، نوع گیاه و گونه قارچ همزیست شده است ولی بهطورکلی به نظر میرسد قارچهای AM سمیت ایجاد شده توسط فلز سنگین را در گیاه تعدیل می کنند (11).
رهیافتهای ترویجی گیاهپالایی خاکهای آلوده روشی مفید و با مزایای خاص است و همیاری گیاه و ریزجانداران مفید خاک زی میتواند موجب ارتقاء کارایی این فرآیند شود. جذب فلزات سنگین و مقاومت به تنش، هم به گیاه و هم به عوامل مرتبط با خاک شامل میکروارگانیسمهای موجود در خاک وابسته است، ازاینرو همزیستی ریشه گیاه با قارچهای AM میتواند نقش مهمی در زندهمانی و رشد موفق گیاه در خاکآلوده داشته باشد (19). بهبود رشد و تولید زیتوده و درنتیجه افزایش مقاومت گیاهان همزیست شده با قارچهای میکوریزی، تحت تنشهای زیستمحیطی از قبیل حضور غلظتهای بالای فلزات سنگین در خاک مورد انتظار است (14، 43)، بااینوجود عدم تغییر و حتی کاهش رشد و تولید زیتوده در نهالهای میکوریزی نسبت به نهال های غیرمیکوریزی گزارش شده است (12، 56). درواقع نتایج پژوهشهای متعدد گویای این واقعیت است که توانایی قارچهای میکوریزی در حفاظت گیاه در برابر سمیت فلزات سنگین به عوامل متعددی چون گونه گیاهی، نوع و نژاد قارچ میکوریزی، نوع و غلظت فلز سنگین، شرایط رشد گیاه، ویژگیهای خاک، سن و وضعیت فیزیولوژیکی و سیستم ریشهای گیاه بستگی دارد (9، 42)، ازاینرو توجه به ترکیب مناسب گیاه- قارچ و شرایط مناسب ادافیکی (عوامل خاکی) و اقلیمی ضرورت دارد. از طرف دیگر افزایش دانش در زمینه زیستشناسی قارچهای میکوریزی و مکانیسمهای مقاومت به فلز سنگین گیاهان و قارچها میتواند بهعنوان عوامل ارزشمندی در جهت بهبود کارایی فرآیند گیاهپالایی باشد. مثالی در این زمینه استفاده از نژادهای قارچ بومی با منشأ خاکهای آلوده به فلزات سنگین است، بهطوریکه این قارچها در مقایسه با نژادهای با منشأ خاکهای غیرآلوده، سازگاری بیشتری در مقابل تنش ناشی از فلزات سنگین داشته، بنابراین برای فرآیندهای تثبیت و استخراج گیاهی مناسبتر خواهند بود (22). بنابراین ضرورت دارد برای سودمندی همزیستی گیاه با قارچهای AM در فرآیندگیاهپالایی، قارچهای بومی و مقاوم به فلزات سنگین جداسازی و مورداستفاده قرار گیرند.